تشکيل تيم فروش و پس از آن حفظ و ارتقاي کيفي و کمي آن ، يکي از دغدغههاي اصلي مديران فروش است. همانطور که ميدانيد ، فروشنده خط آتش و معرف شرکت ، محصولات و خدمات و برند است. فروشنده به عنوان نماينده سازمان در مذاکره فروش با مشتري است. همينطور اين فروشنده است که بايد بتواند مشتري به بازگشت به خريد ( خريد مجدد ) متقاعد نمايد. همه اينها فشارهايي است که روي فروشنده است.
بنابراين ، تشکيل تيم فروش حرفهاي و اثربخشي ميتواند موجب ايجاد مشتريان راغب و تبديل مشتري راغب به مشتري بالفعل گردد. اما اين مهم چگونه تحقق ميابد ؟ چگونه بايد اين نيروهاي فروش را که ميتوانند چنين مسئوليتي را بر عهده گيرند ، پيدا و گيرد هم آورد ؟ در اين مقاله ميخواهيم گوشهاي از تجربيات تيم مشاوران مديريت ايران در خصوص نحوه تشکيل تيم فروش را در اختيار شما قرار دهيم. در ادامه ، 5 مرحله تشکيل تيم فروش حرفهاي با بهرهوري فروش بالا را تشريح مينماييم.
براي تشکيل تيم فروش به دنبال افراد جاهطلب و مثبت بايد بود. تشخيص اين نوع از شخصيت نيز خود يک هنر است. شايد يک فروشنده ، تمام مهارتهاي مدنظر شما را از همان اول نداشته باشد. اگر فروشنده تمايل به مشارکت در کلاسهاي آموزش فروشندگي حرفهاي را داشته باشد و آدمي باشد که از قدرت مکالمه مناسبي برخوردار باشد ، ميتواند در آينده يک دارايي براي شرکت خود محسوب شود. بايد در جلسه مصاحبه توسط فردي حرفهاي ، مورد آزمايش هدفمند قرار گيرد ، تا ميزان مهارتهاي وي ارزيابي شود.
مهمترين ويژگي يک فروشنده خوب ، مهارت شنونده خوب بودن است. او بايد هنر خوب گوش دادن را بشناسد. فروشندهاي که خوب گوش دهد ، ميتواند تمام موارد خواسته شده را به دقت پيادهسازي نمايد. براي ترجمه فرهنگ سازماني براي مشتريان ، اين يک مهارت ضروري است. ايجاد شهرت برند براي موفقيت يک کسبوکار بسيار حياتي است.
ادامه : تشکيل تيم فروش
هر کارآفريني زمان زيادي را صرف چانهزني مينمايد ، چه بايد مشتريان ، تامين کنندگان ، سرمايهگذاران و يا حتي کارکنان خود. اغلب مديران از استعدادي خوبي براي معرفي محصولات و خدمات خود برخوردارند و به صورت طبيعي ميتوانند محصولات و خدمات خود را در مذاکره معرفي نمايند. معمولا چند کلمه يا جمله جادويي دارند که ميتواند در مسير فروش به محصولات به آنها کمک نمايد. گاه در زمان مذاکره ، تنها به خاطر گفتن يک جمله يا واژه شما با يک مشکل بزرگ برميخورند. در هر جايگاهي که هستيد ، چه مدير با تجربه و يا مذاکره کننده تازهکار ، به نکات زير توجه نماييد ، متوجه خواهيد شد که بر اساس اصول و فنون مذاکره حرفهاي – چه چيزي را نبايد گفت.
در طي مذاکره ( مثل مذاکره فروش ) ، اينکه به مشتري بگوييد : من ميتوانم اين کار را با 120 تا 170 تومان انجام دهم. يا اين سفارش را بين 5 تا 17 روز ديگر به شما تحويل ميدهم. اين نوع از عدد دهي در مذاکره توسط مشتري براي چانه زني براي کاهش زمان يا قيمت تبديل ميشود. به عبارت ديگر، با ارائه چنين طيفي از اعداد که در اصل شما قبول ميکنيد که چيزهايي قبول نماييد ، بدون اينکه امتيازي دريافت نماييد.
حتما با اين شرايط مواجه بودهايد : زماني که خستهايد و فقط ميخواهيد که يک کاري يا قراردادي بسته شود ، در اين حالت طرف مقابل ميفهمد که شما حاضر هستيد تا براي بسته شدن اين قرار يک سري امتيازها را نيز بدهيد به جلو برويد. در اين حالت يک مذاکره کننده حرفهاي سعي خواهد نمود که امتياز بيشتري بگيريد. بنابراين اگر حتي زير فشار زمان هستيد ، نياز آن را بيان نماييد. بايد فضايي را خلق نماييد که طرف مقابل به عقد قرارداد با شما علاقه و اشتياقي بيشتر از شما نشان دهد . ادامه :::::
طرح توجيهي توليد نانو سراميک براي پوشش بدنه و شيشه خودرو در کانادا توسط آقاي کوهي به تيم مشاوران مديريت ايران داده شد. آقاي کوهي پنج اختراع در حوزه نانو سراميک بدنه و شيشه خودرو انجام داده است، ايشان قصد دارد تا از طريق ويزاي استارت آپ کانادا اين محصولات را در آن کشور توليد نمايد.
از آنجايي ايشان تحصيلاتي در حوزه مهندسي شيمي دارند و در حدود 5 سال نيز سابقه در حوزه سراميک بدنه خودرو دارند ، تمام مشکلات برندهاي موجود در بازار از اروپا تا آسيا را به صورت کامل شناخته ، بنابراين اين محصول تمام مشکلات محصولات موجود مشابه در بازار را برطرف ميسازد. يکي از ويژگيهاي منحصربهفرد اين محصول ضد حرارت واقعي است. تمام محصولات موجود در بازار فقط يک پوشش براي تمرکزي خودرو و زيبايي آن هستند ، اما اين نوع از نانو سراميک ميتواند واقعا در مقابل حرارت مستقيم شعله ، مقاومت نمايد . ابن طرح توجيهي( بيزينس پلن ، طرح کسب و کار تجاري ، Business Plan ) بايدبتواند شرکتهاي سرمايه گذار را توجيه نمايد.
طرح توجيهي توليد نانو سراميک شيشه و بدنه خودرو در کانادا ( کوتينگ )
در اين مقاله در خصوص مراحل برندينگ بحث مينماييم. هر يک از اين موارد ميتواند يک تحول بزرگ در يک کسبوکار ايجاد نمايد. مهم نيست که شما به دنبال برندينگ B2B يا برندينگ B2C يا برندينگ B2G باشيد . نکات زير در هر بازاري قابل انجام است.
يک برند قوي که به خوبي از ساير رقبا متمايز شده است، خيلي راحتتر رشد شرکت را به پيش خواهد برد. اما چه نوع شرکتي ميخواهيد؟ آيا براي رشد تدريجي برنامهريزي ميکنيد؟ استراتژي کلي کسب و کار شما بستري است براي استراتژي توسعه برند و تشريح مراحل برندينگ متناسب شما. بنابراين، بايد از اينجا شروع نماييد. اگر درک روشني از جايي که ميخواهيد شرکتتان به آنجا برسد داريد، برندتان ميتواند به شما کمک کند تا به آنجا برسيد. پس برندينگ بايد بر اساس چشمانداز و بيانيه ماموريت انجام شود. اين مهمترين قسمت از مراحل برندينگ است.
مشتريان هدف شما چه کساني هستند؟ اگر بگوييد “همه”، حتما دچار اشتباه محاسباتي بزرگي شدهايد. تحقيقات ما به صراحت نشان ميدهد که شرکتهاي داراي رشد و سود بالا، بر داشتن مشترياني که به روشني تعريفشدهاند تمرکز دارند. هرچه تمرکز محدودتر باشد، رشد سريعتر خواهد بود. هرچه مخاطب هدف متنوعتر باشد، تلاشهاي بازاريابي شما کم اثرتر خواهند بود. بنابراين، از کجا ميدانيد که آيا گروه درستي از مشتريان هدف را انتخاب کردهايد؟ اين چيزي است که گام بعدي به آن ميپردازد. برندينگ بايد بتواند آن مشتري هدف را به درستي مورد هدف قرار دهد.
اهميت برندسازي يکي از سؤالهاي مديران سازمانهاست و زماني اين اهميت بيشتري مشخص ميشود که مديري از سطح شناخت برند و ميزان افزايش فروش سازمان خود توقع بالاتري داشته ، اما به آن دست پيدا نکرده باشد.
هيچ شرکتي ، بودجه بي پايان بازاريابي ندارد ، اصلا هم مهم نيست که اين شرکت چه ميزان بزرگ است. برنامه برندسازي بايد ترکيبي از برنامههاي بلندمدت و کوتاهمدت بر اساس رشد بلندمدت است. هر کسب و کاري بايد از اهميت برندسازي در بازاريابي مطلع باشد.
برندسازي به يک حجم عظيمي از پول نياز دارد ، اما هرگونه سرمايهگذاري بر برندسازي ، حتما منافعي را در بر خواهد داشت. در اين مقاله به اين تشريح اهميت برندسازي خواهيم پرداخت تا مديران سازمانها با اطمينان خاطر را به برندسازي را آغاز نمايند.
اهميت برندسازي در اثرگذاري بر انتخاب / روند تصميمگيري مشتري ، نقش بالايي دارد . حجم بالايي از محصولات موجود در بازار ، موجب سردرگمي مصرفکنندگان شده است. مديران خريد سازمانها ، از برندهايي خريد ميکنند که به نظر ريسک کمتر برايشان ايجاد مينمايند . مشتريان معتقدند که محصولاتي که توسط برندهاي شناخته شده توليد ميشوند از ساير محصولات مشابه ، عملکرد بهتري دارند.
هنگاميکه يک شرکت به صورت جدي و قوي روي بازاريابي يا برندسازي تمرکز دارد ، درامد و سهم بازارش افزايش پيدا مينمايند. اين بدان معناست که يک شرکت ميتواند از چيزي که پيشتر بوده ، قويتر شده باشد. اين قدرت به شرکت اين توانايي را ميدهد که وارد يک حوزه جغرافيايي جديد شده ، برندسازي مشترک Co-Branding انجام دهد و يا فرصتهاي توزيع و پخش جديد را به دست آورد.
تويوتا ، به عنوان يکي از برندهاي بسيار با کيفيت ، در سال 2009 محصولي توليد کرد که از نظر کيفيت يک کابوس بود. هرچند که اين برند در طي سالها عمليات برندينگ ، تصوير کيفيت را در ذهن مخاطبين حک نموده است. اين مسئله به اين برند کمک نمود تا در اين بحراني که در کشورهاي ديگر به وجود آمده بود ، جان سالم بدر برد و اعتماد را در پيرامون محصولات خود حفظ نمايد.
ادامه :
رنگ در برند ، برندسازي و بازاريابي اهميت زيادي دارد زيرا اولين برداشتهاي صورت گرفته توسط مشتريان مبتني بر رنگ مي باشد. همچنين، رنگ راز توليد يک هويت برند خوب براي شرکت شما ميباشد. رنگ ها چيزي بيش از صرفا يک کمک بصري هستند زيرا رنگ هيجانات، احساس ها و تجربيات را منتقل مينمايند. معاني در پس رنگهاي مختلف وجود دارند و براي شرکت ها، اين رنگ ها ميتواند کمک کننده باشند اگر منطبق با اين معاني انتخاب شده باشند زيرا انتخاب رنگ مي تواند کسب و کار را تحت تاثير قرار دهد – رنگ هم ميتواند کسب و کار را بسازد و هم آن را بشکند.
قرمز، آبي، زرد، سبز، رنگ ها ممکن است تنها بخشي از مباني باشند اما براي کسب و کار شما آنها نقشي حياتي ايفا مينمايند.
يک شاخه از روانشناسي که “روانشناسي رنگ“ ناميده مي شود به مطالعه رنگ ها و تاثير آن بر رفتار انسان ميپردازد.
روانشناسي رنگ سال ها قبل پديد آمد زماني که مصريها تاثير رنگ ها بر خلق و خو را مورد مطالعه قرار دادند و از آنها براي توسعه کل نگر مورد استفاده قرار دادند. رنگ قرمز نماد افزايش گردش خون است، رنگ زرد به معني تصفيه بدن است، رنگ آبي به منظور تسکين درد است، رنگ ارغواني براي مشکلات پوستي است، رنگ نارنجي به منظور افزايش انرژي به کار رفته است و رنگ سياه به معني زندگي و تولد دوباره است.
در روانشناسي مدرن، کارل جونگ، يک روانپزشک سوئيسي، بر اين باور است که رنگ ها و انسان ها ارتباطي خاص با هم دارند، او ميگويد “انسانها واکنشهاي بدني جهاني نسبت به محرکهاي رنگي دارند”. او همچنين مي گويد “رنگ ها زبان مادري ناخودآگاه هستند”.
بازاريابي و فروش تلفني يکي از روشهاي بسيار موثر ولي سخت براي کشف بازاريابي و فروش محصولات و خدمات است. هر فروشنده تلفني حتما تمايل دارد که يک مذاکره فروش تلفني حرفهاي و موفق با مشتري خود داشته باشد. اما بر اساس قانون پارتو 80/20 ، حداکثر 20% فروشندگان به اين موفقيت دست ميابند. براي اينکه يک فروشنده بتواند در ميان اين 20% قرار گيرد بايد مهارتهاي بازاريابي و فروش تلفني خود افزايش دهند.
آموختن مهارتهاي فروش حرفهاي از يک مشاور فروش حرفهاي سبب ميشود تا شانس فروشنده در بستن قرارداد / فروش محصول يا خدمت افزايش يابد. در ادامه به بيان 9 تکنيک طلايي بازاريابي و فروش تلفني خواهيم پرداخت ، اين تکنيکها به موفقيت شما در نهايي کردن فروش ، کمک بزرگي خواهد نمود.
در کتابهاي فروش ( چاپ شده تا دهه 90 ) و همينطور از سوي مدرسين فروشي که تجربه عملي فروش ندارند و فقط سخنران هستند ، گفته ميشود که بايد براي فروش بيشتر بايد حداکثر فشار را بايد بر مشتري اعمال نماييد. اگر مقاله ما در خصوص جملات منسوخ شده فروش را مطالعه نموده باشيد ، خواهيد ديد که دوران فروش با فشار بر مشتري بالقوه گذشته است.
فشار به مشتري ، نه تنها به شروع فرايند مذاکره نخواهد انجاميد ، بلکه موجب فراري شدن مشتري راغب خواهد شد. مثل شرکتهاي ثبت برند ( شرکتهاي حقوقي ) که هرروز به ما زنگ ميزنند با يک جمله ثابت
تخفيف گرفتن ميتواند سرعت دستيابي به توافق را افزايش، نمايشي از حسن نيت و اهرمي براي درخواست امتياز خاص توسط مشتري به حساب آيد. پيشتر در يک مقاله توضيح داديم ؛ تخفيف نيز داراي خطرهاي احتمالي است که يک مدير فروش بد و غيرحرفه اي اين خطرها را به موقع درک نمينمايد.
زماني ارائه تخفيف يک مزيت است که تخفيف استراتژيک باشد – نه هر موقع که مشتري بالقوه از شما درخواست تخفيف نمود. وعده تخفيف پيش از شروع مذاکره واقعي ميتواند به سه پيامد منفي زير را به همراه داشته باشد :
هزينههاي تبليغاتي در ايالاتمتحده در حال افزايش است. در سال 2014 مشاغل آمريکايي بيش از 180.12 ميليارد دلار هزينه تبليغات نمودهاند. در سطح جهاني در سال 2015 بيش از 540 ميليارد دلار براي تبليغات هزينه شده است ، اين رقم در مقايسه با سال 2014 در حدود 4.6? افزايش يافته است که عموم مردم در معرض تعداد فزايندهاي از تبليغ قرار داشتهاند. در سال 1985 ، هر آمريکايي شهري حدود 2000 تبليغات در روز را مشاهده ميکرد که در سال 2016 تعداد اين تعداد 5000 تبليغات در روز رسيده است. با اين وجود ، از ميان 350 آگهي تماشا شده در روز ، فقط 153 تبليغات بيش از چند ثانيه مورد توجه قرار ميگيرند. اندازهگيري اثربخشي تبليغات هميشه بزرگترين چالش متخصصان بازاريابي و تبليغات بوده است.
يکي از آنها بر اساس اندازهگيري شاخصهاي بازاريابي مانند آگاهي ، ترجيح ، رضايت مشتري ، وفاداري و ديگري تمرکز روي اندازهگيري شاخصهاي بازاريابي ملموس مانند فروش ، سهم بازار ، سود ، بازده سرمايهگذاري ، جريان نقدي ، ارزش شرکت است.
علت شکست بسياري از استارتاپ ها يکسان است . سرمايه گذار ميخواهد بداند که نتيجه سرمايه گذاري وي بر يک کسب و کار ، موفقيتي بزرگ است يا شکستي فاجعه بار ؟
براي موفقيت استارتاپ ، کارآفرين بايد از چالشهاي عمومي آگاه باشد و از اشتباهات رايجي که اکثر کارآفرينان پيش از خود ، پرهيز نمايند. در اين مقاله برخي از مهمترين اشتباهات منجر به شکست استارتاپ ها را برايتان بازگو مي نماييم و بيان خواهيم نمود که چه اقدامي توسط کارآفرين بايد در دستور کار قرار مي گرفت تا از شکست استارتاپ جلوگيري شود. هرچند که کارآفرين ، بسيار هيجان زده و مغرور است و به گفته مشاور خود کمتر گوش ميدهد.
ايده کارآفرين بسيار ساده است اما پياده سازي آن بسيار سخت است.
بزرگترين دليل شکست استارتاپ اين است که کارآفرين فرض ميکند که داشتن يک ايده عالي کافي است. برخي کارآفريناني که به ما مراجعه مينمايند ، اعتقاد دارند که ايده آنها بسيار عالي است و مشتريان بلافاصله براي خريد آن التماس ميکنند و غرق در پول ميشوند. در واقع، هرگز اينگونه نيست. برندي مانند Vitoto ، ايده آن در مورد آپلود ويديو و انتشار آن بود. اما تصميمات تجاري بدي که گرفته شد ، موجب شکست استارتاپ شد. اينکه فکر کند که مشتري پشت در ايستاده ، يک فکر بيش از اندازه خوشبينانه است. به مدل کسبوکار بايد توجه نمود. در طرح توجيهي بايد همه هزينهها ، تکنولوژي ، تيم اجرايي ، استراتژي بازاريابي و روشهاي کسب درآمد بايد مدنظر قرار گرفته شده باشد. بيزينس پلن بايد به کارآفرين شناخت بهتري از روش مديريت کسب و کار و عمليات مورد نياز بدهد تا به ساده ترين شيوه ممکن به مشتريان خود را جذب نمايد.
نکته آموزشي : مهم نيست که ايده شما چقدر خوب است ، اگر پولساز نباشد يا به سطح توليد يا ارائه مدنظر نرسد ، شکست استارتاپ شما قطعي خواهد بود.
طرح توجيهي هوشمند سازي اتاق پرو توسط شرکت XOX که در استراليا مستقر است به ما واگذار شد. ازآنجاييکه کشور استراليا اهميت بالايي به طرحهاي نوآورانه ميدهد ، بهشت شرکتهاي استارتاپ است . اين طرح توجيهي براي همکاري با يک شرکت که داري 160 نمايندگي خورده فروشي لباس نه ، مردانه و بچهگانه در سراسر استراليا و نيوزيلند است و قصد دارد تا هوشمند نمودن اتاق پرو تمام نمايندگي فروش اين شرکت از طريق سيستم آينه هوشمند ، تجربه خريد را دلپذيرتر نمايد.
آينه هوشمند از طريق متصل کردن فروشگاه به شبکه اطلاعات خريداران را جمعآوري نموده و از طريق يک سيستم هوش مصنوعي محصولات مناسب را به مشتري پيشنهاد نمايد.
ادامه
طرح توجيهي سيستم هوشمندسازي اتاق پرو – استارتاپ استراليا
کنترل کارکنان به چه معناست ؟
کنترل کارکنان بخشي از 4 وظيفه اصلي يک مدير است ( برنامهريزي، سازماندهي، هدايت و رهبري و کنترل ) است. کنترل کارکنان به عنوان يک وظيفه به مديريت منابع انساني سازمان تفويض ميگردد و معناي آن قراردادن نيروي انساني در يک چهارچوب اخلاقي و رفتاري بر اساس الگوي فرهنگي مدنظر سازمان و نظارت بر دستيابي به سطح مشخصي از کنترل است.
زماني که کارکنان به مدير خود احترام نميگذارد ، آيا ميتوان کنترل کارکنان را مجددا به دست گرفت ؟
يکي از کارفرمايان ما تعريف ميکرد :
در شرکتي ، مدير مستقيم من در تصميمهايي که بايد توسط ما براي کارکنان زيرمجموعه خود ميگرفتم ، مستقيما دخالت ميکرد، مثل : گرفتن مرخصي، برخي وظايف محوله يا گزارش کارکنان من به او بدون اينکه به من گزارش دهند. زماني که مشکل خاصي را با وي مطرح ميکردم ، مثل برخورد با اظهارنظرهاي بيمورد يکي از کارکنانم ( آن کارمند حتي ميخواست که با من درگيري فيزيکي پيدا کند) ، زماني که به مدير گرفتم ، او حرف مرا به تمسخر گرفت ). من فکر ميکردم که قدرت کافي براي برخورد با کارکنانم را دارم ، اما مديرم هرگز آن را جدي نگرفت. او فقط ميگفت ، ناديده بگير. حتي مدير منابع انساني نيز کمکي نکرد. در اينجا قصد داريم که در خصوص قدرت براي کنترل کارکنان صحبت نماييم. چرا از مديران سطح بالاتر براي کنترل کارکنان خود کمک ميخواهيد ؟
شما مدير آنان هستيد و اين شما هستيد که بايد آنها را مديريت نماييد. اگر با کارکنان خود درگيري لفظي پيدا ميکنيد ، اگر براي شما تره هم خورد نميکنند ، شما کنترل کارکنان خود را از دست دادهايد. براي به کنترل مجدد کارکنان خود بايد به سه چيز توجه نمود: کارکنان خود ، مدير خود و خودتان.
کنترل کارکنان : چگونه کارکنان را کنترل نماييد ؟
ارزيابي عملکرد فروش ، تنها و تنها با تعيين ” شاخص کليدي ارزيابي عملکرد فروش ” صورت ميپذيرد که يکي از مهمترين وظايف مديريت عالي سازمان است. حال آنکه تعيين شاخصهاي کليدي ارزيابي عملکرد فروشنده از وظايف مديريت فروش است .
يک شاخص ارزيابي عملکرد فروش ، يک معيار يا خط کش براي ارزيابي عملکرد تيم فروش و مديريت آن است که مديرعامل سازمان بايد براي تعيين اثربخشي فروش و فعاليتهاي صورت پذيرفته پيرامون آن است. معيارهاي ارزيابي عملکرد روشي براي بهينهسازي عملکرد فروش ، قيف فروش و طول چرخه فروش است.
رشد فروش مثبت در طي يک دوره زماني خاص نشان ميدهد که شما اهداف فروش خود براي دستيابي به يک رشد پايدار در کسب و کارتان پيگيري مينماييد.
کارکنان، مهمترين دارايي يک سازمان هستند، ولي در زمان ارزيابي شاخصهاي کليدي عملکرد KPIs بيشترين اشتباهات رخ ميدهد.
ما در کتاب “دوازده گام تا تدوين و پيادهسازي کارت امتيازي متوازن و تعيين شاخصهاي عملکردي” سعي بر آن داشتهايم تا در خصوص پرکاربردترين و مهمترين شاخصهاي يک کسبوکار به تفضيل اطلاعاتي را در اختيار علاقهمندان به مبحث شاخصهاي عملکرد Performances indicators و کارت امتيازي متوازن BSC (براي اولين بار در ايران، در شش وجه يا شش منظر) قرار دادهايم.
شاخص ارزيابي عملکرد کارکنان سازمان
بازاريابي ويديويي يکي از انواع بازاريابي است که با ديجيتال مارکتينگ ( بازاريابي آنلاين ) نقطه مشترکي دارد و به عنوان ابزار وب برندينگ نيز است. اگر يک عکس بتواند هزاران برند ، يک ويديو چقدر حرف دارد؟
اين همان پايه و اساس بازاريابي ويديويي Video Marketing است. بيان پيام برند از طريق ويديو انجام خواهد شد. ويديو مارکتينگ يک استراتژي بازاريابي روبهجلو است که ويديوي جذاب را در کمپينهاي بازاريابي خود ادغام ميکند. بازاريابي ويدئويي ميتواند براي همه چيز از جمله ايجاد ارتباط با مشتري، ارتقاء نام تجاري، معرفي خدمات يا محصولات مورد استفاده قرار گيرد. علاوه بر اين، بازاريابي ويدئويي ميتواند به عنوان وسيلهاي براي ارائه توضيحات آموزشي، تشويق مشتريان، پخش زنده و ارائه محتواي سرگرم کننده ويروسي ( بازاريابي ويروسي ) باشد.
اگر به ويديو مارکتينگ به صورت سطحي نگاه کنيم ، خوب خيلي ساده است ، يک ويديو ساخته شده و شرکت شما را معرفي ميکند و باعث افزايش فروش ، افزايش آگاهي از محصولات و خدمات و با نزديکي با مشتريان ميشود ، اما در عمل يک کم پيچيدهتر از اين است.مثل ساير اقدامات بازاريابي ، بازاريابي ويديويي بايد بر پايه داده و اطلاعات باشد ، پس با بتوانيد ميزان بالايي از معيارها و نشانههاي را در فضاي وب رصد و ارزيابي نماييد .
ديجيتال مارکتينگ يا بازاريابي ديجيتال يکي از انواع بازاريابي است که در اين مطلب به تشريح استراتژيهاي آن خواهيم پرداخت اما پيش از آن بهتر است که ببينيم ، ديجيتال مارکتينگ چيست.
ديجيتال مارکتينگ عبارت است از بازاريابي بر بستر اينترنت و وسايل الکترونيکي ( بازاريابي تحت وب ) . بازاريابي ديجيتال شامل تمام تلاشهاي بازاريابي است که از يک دستگاه الکترونيکي يا اينترنت استفاده ميکنند. شرکتها با استفاده از ابزار و رسانههاي ديجيتالي مانند موتورهاي جستجو، رسانههاي اجتماعي، ايميل و ساير وبسايتها براي ارتباط با مشتريان فعلي و آينده خويش استفاده مينمايند.
بهترين بازاريابان ديجيتال تصويري واضح از اهداف کليدي و نحوه انجام هر کمپين بازاريابي ديجيتال دارند. بازاريابان بسته به اهداف استراتژي بازاريابي خود از طريق رسانههاي رايگان و رسانههاي غير رايگان کمپين بزرگتري را برگزار مينمايند.
همانطور که در نمودار فوق ميبينيد ، هر يک از عناصر يا اجزاي بازاريابي ديجيتال ، خود يک سرفصل است که ميتوان در مورد آنها ، ساعتها ميتوان صحبت نمود. با اين حال ، سعي خواهم نمود که آنها را به صورت خلاصه در استراتژيهاي ديجيتال مارکتينگ مورد بررسي قرار مدهيم. در اين حالت احتمال موفقيت بازاريابي آنلاين / بازاريابي تحت وب شما افزايش ميابد.
يک دامين بخريد که نامش به کسبوکار شما ارتباط داشته باشد و برند خود را بسازيد
سعي کنيد از هاست اشتراکي استفاده نکنيد و هاست اختصاصي خود را بخريد.
در خصوص ساختار وب سايت خود فکر کنيد و با يک مشاور برندينگ صحبت نماييد ، هرگز مهندسي وب سايت خود را به يک شرکت طراحي وب ندهيد. بايد خودتان “حس وب سايت” خود را خودتان طراحي نماييد. وب سايتهاي بدون حس ، بدون مشتري خواهند بود.
سعي نماييد که سرعت وب سايت خود را تا جاي ممکن افزايش داد و از استفاده از تصاوير غيرضروري بپرهيزيد.
سئو يک فرايند يکباره نيست و بايد به صورت مداوم روي آن زمان بگذاريد . اگر دقيقا نميدانيد که بايد در خصوص سئوي سايت خود چه کار انجام دهيد ، حتما از يک متخصص کمک بگيريد. دقت نماييد ، کسي که ادعا سئو کردن سايت شما را دارد ، اصلا از استراتژي سئو مطلع نيست. او بايد بتواند برنامه استراتژي سئو را براي يک سال به صورت مکتوب به شما بدهد.
جايگذاري محصول ( جايگذاري برند / تبليغات نامحسوس برند ) يک تکنيک تبليغاتي و جز ترويج ( پروموشن ) که بخشي از آميخته بازاريابي است . جايگذاري محصول به شرکت اين اجازه ميدهد که کالاهاي خود از طرق غير سنتي معرفي مينمايد، اين روش از طريق نمايش کالاها در فيلمها، تلويزيون، و يا ساير رسانهها است. تلويزيون / سينما و تبليغات ، هميشه دوشادوش هم بودهاند. اما با هوشمند شدن مشتريان و حجم بالاي تبليغات ، مديران بازاريابي بايد به دنبال راهکاري باشند که حتما مشتري پيام برند را بگيرند. مديران برند به دنبال غافلگير کردن گاهوبيگاه مخاطبين خود هستند ، مثلا شرکت Cisco در سريال 24 يا موتور جستجوي A9.com از شرکت آمازون در سريال The OC .
سه سطح اساسي براي استفاده از جايگذاري محصول / جايگذاري برند در تلويزيون، فيلم يا حتي اينترنت عبارت است از :
جايگذاري محصول Product Placement
رابطه بين کارآفرينان مهاجر و توسعه اقتصادي کشورهاي ميزبان به طور فزايندهاي برجسته شده است، چرا که دولتهاي مختلف در حال حاضر استراتژيهايي را براي جذب نوآوريهاي کارآفرينان مهاجران اتخاذ ميکنند. با توجه به تحقيقي که توسط Research Gate انجامشده، 204 شرکت توسط مهاجران تاسيس شدند که بين شرکتهاي آمريکايي در فهرست فورچون 500 سال 2010 است قرار داشته اند که منجر به سود 4.2 هزار ميليارد دلاري و بهکارگيري بيش از 10 ميليون نفر در سراسر جهان شدهاست.
ويزاي استارت آپ ( ويزاي راهاندازي کسب و کار جديد ) يک مجوز اقامت مشروط است که توسط برخي از کشورها براي دعوت از کارآفريناني که يا قصد سرمايهگذاري دارند و ميخواهند از اين طريق اقامت دائم دريافت نمايند، ارايه ميشود. تعدادي از کشورهاي توسعهيافته ويزاي استارتاپ ( ويزاي راهاندازي کسب و کار جديد ) در قوانين مهاجرت خود اعمال ميکنند. اين کشورها به اين کارآفرين خارجي اين اميد را ميدهند که آنان ميتوانند استارت آپ خود را تحت يک محيط بهتر به اجرا درآورده و کسب سود نمايند.
از آنجا که کارآفرينان مهاجر و پناهندگان ، اغلب با موانع حقوقي و فرهنگي مواجه هستند تا کسبوکار خود را تاسيس و حفظ کنند، استفاده از ويزاي راهاندازي ميتواند يک فرصت خوب براي کسبوکار نوپا آنها باشد. بنابراين ما ليستي از 15 کشوري را که ويزاي استارتاپ را ارائه ميدهند را تقديمتان خواهيم نمود. اين کشورها علاقمند به جذب کارآفرينان ماهر مهاجر براي ارتقا دانش و حمايت از ابداعات آنان براي حل برخي مشکلات جهان واقعي هستند. البته از نقطه نظر ايراني بودن و قدرت پاسپورت نيز شانس گرفتن ويزاي ويزاي استارتاپ براي شما را نيز مطرح خواهيم نمود.
براي درخواست ويزاي کارآفرين درجه 1، شما بايد يک کسبوکار در بريتانيا راهاندازي يا اجرا کنيد. اگر از خارج از منطقه اقتصادي اروپا (EEA)و سوئيس هستيد، ميتوانيد درخواست بدهيد. اامات شامل دانش زبان انگليسي، دسترسي به حداقل 50000 پوند سرمايه براي سرمايهگذاري، يک گذرنامه معتبر و يک طرح توجيهي ( بيزينس پلن ) قوي است. زودترين زماني که ميتوانيد درخواست بدهيد، 3 ماه قبل از سفر است. اين ويزا براي 3 سال و 4 ماه طول خواهد کشيد. با اين حال، اگر 5 سال را در انگلستان بتوانيد بمانيد، ميتوانيد براي اقامت دائم درخواست کنيد. شانس يک ايراني براي دريافت اين ويزا 1% است.
ادامه : ويزاي استارت آپ Visa Startup از 15 کشور
آيا هرگز به اين موضوع فکر کرده ايد که چرا افرادي خاص در رشته شما از هيچ به شهرتي بالا دست پيدا مي کنند؟ اين متخصصان توجه همه رسانه ها را جلب مي کنند، در کنفرانس هاي سران سخنراني مي کنند و بهترين مشتريان را جذب مي کنند. آيا اين مردان و ن باهوش تر از ما هستند؟ يا آيا آنها به استراتژي پرسنال برندينگ جادويي دست پيدا کرده اند که بقيه ما از آنها بي اطلاع هستيم؟
چند سال قبل، ما يک پروژه تحقيقاتي انجام داديم تا از اين ستاره هاي صنعت (ما آنها را متخصصان سرشناس Visible Expert مي ناميم) و استراتژي هاي برند سازي آنها سر در بياورد. محققان ما با بيش از 1.000 متخصص سرشناس و خريداران خدمات آنها مصاحبه کردند تا بفهمند چه اتفاقي دارد مي افتد و آنها دقيقا براي توسعه خود و بازار برندهاي شخصي شان چه کارهايي انجام مي دهند. ما اين يافته ها را در کتاب “متخصصان سرشناس” منتشر کرده ايم.
امروز مي خواهم يک راز کوچک را با شما در ميان بگذارم: بيشتر اين متخصصان سرشناس خيلي با بقيه ما فرقي ندارند. در واقع، بسياري از آنها قبول دارند که باهوش ترين يا مطلع ترين افراد در حوزه هاي خود نيستند. آنها نويسنده به دنيا نيامده اند. آنها خطيب به دنيا نيامده اند. و بيشتر آنها با کاريزمايي استثنائي به دنيا نيامده اند.
در عوض، آنها استراتژي پرسنال برندينگ شان را از طريق آزمون و خطا توسعه داده اند. اين بدان معني است که هر يک از آنها راهي متفاوت را دنبال کرده است و در اين مسير ابزارها و تکنيک هاي زيادي را امتحان کرده است.
درباره این سایت